بیست و چهار
يكشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۲
فیلمها و سریالهای ما مدتهاست که از اسطورهها و قهرمانها خالی شده، میشه گفت فیلمایی مثل آژانس شیشهای که اوایل دهه هفتاد ساخته شدن پایانی بر فیلمهای قهرمان محور ایران بودن. نمیخوام در این مورد که چرا کارگردانها و تهیه کنندههای ما ترجیح دادن به ساختن فیلمهای ساده با شخصیتهایی عادی بپردازن صحبت کنم. صحبتم روی تاثیر گذاری اینجور شخصیت پردازی هاست و استفاده از این شخصیت پردازی ها برای پیشبرد اهداف یک تفکر و ایدئولوژی.به عنوان مثال خوبه که یه نگاهی به سریال بیست و چهار بندازیم و بلایی که سر مخاطباش میاره!؛
به نظر من جک باور، شخصیتی افسانه ای تر از سوپرمن، بتمن و ما بقی ابرقهرمانهای هالیوودیه. بیست وچهار تونسته اتفاقاتی که به افسانه شبیه تره تا واقعیت رو به راحتی باور پذیر کنه و آمریکایی خیرخواه، مظلوم و طرفدار حق رو به جهانیان معرفی کنه و همه اتهامات رو به تروریستها، خائنان و غیره بر می گردونه. این سریال از 8 فصل تشکیل شده که هر فصل، یک روز بحرانی در آمریکا رو در 24 قسمت(24 ساعت) روایت میکنه، اتفاقات از احتمال ترور یک سناتور آمریکایی که قراره توی انتخابات ریاست جمهوری شرکت کنه، شروع میشه و با اتفاقات دیگه ای مثل انفجار بمب های اتمی و بیولوژیکی در شهرهای مختلف آمریکا و احتمال وقوع جنگ بین آمریکا و دیگر کشورها ادامه پیدا میکنه. و در همه ی این اتفاقات یک نفر ناجی شهروندان آمریکایی است؛ جک باور، مامور سازمان سی تی یو(سازمانی امنیتی، ساخته ی ذهن نویسندگان سریال که وظیفه اش مقابله با تروریست هاست)
جک باور نماینده ی آمریکای خیرخواه، پاک، صلح طلب و طرفدار حقوق بشره که در قسمتهای مختلف در برابر تروریستها و هر کسی که در برابر اصول آمریکا و حقوق شهروندان آمریکا قرار بگیره، می ایسته و برای نجات جان شهروندان آمریکایی از هیچ کاری دریغ نمی کنه؛ از شکنجه گرفته تا تطمیع و نقض حقوق بشر و... جالب تر این که مخاطب به راحتی این حقو بهش می ده که همچین کارایی رو انجام بده، چرا که جان هزاران و یا میلیون ها تن در خطره و کشتن، شکنجه و... در برابر جان چند هزار نفر کاملا منطقی به نظر میرسه. و همه ی اینها، شکنجه ها، جنگ افروزی ها، نقض حقوق مردم کشورهای جهان و... که توسط آمریکا اتفاق افتاده رو توجیه میکنه...
ادامه دارد...
- ۹۲/۱۰/۲۲